|
||||||
Saturday, July 22, 2006
آسمان پرستاره را می بینی، می بینی و می اندیشی، می اندیشی و می خواهی آری می خواهی از او، از او که از رگ گردن به تو نزدیک تر است سر بر آسمان برمی کنی همراه هزاران کودک گرسنه، سر بر آسمان برمی کنی همراه هزاران زن بی سر پناه ... سر بر آسمان برمی کنی تا از فلان درد زمینت بگویی همراه هزاران گرسنه که هر شب برای آنها لیلة الرغائب است. آری هر شب هزاران چشم پرستاره رو به آسمان بر می شود. هزاران آه پر می کشد و می رود بالا، هر شب و هر شب و تو امشب، تنها امشب آمده ای تا آسمان را ببینی، شب آرزوست برای تو و برای هزاران دردمند سراسر دنیا. |
برÙا٠٠Ùا٠آÙÙدÙ
آرشÙÙ
September 2004
October 2004 November 2004 December 2004 February 2005 March 2005 May 2005 October 2005 March 2006 May 2006 July 2006 August 2006 September 2006 October 2006 December 2006 January 2007 March 2007 April 2007 May 2007 September 2007
ÙعاÙÛتÙØ§Û ÙرÙÙÚ¯Û
جش٠Ù
Ùر
جش٠کارÙاÙ
Ù
جشÙÙار٠ÙرزÙدا٠Ù
Ùر
ÙÙÙÚ©Ùا٠Ù
رتبط با
جÙ
عÙت اÙ
اÙ
عÙÙ
ÙÙÚ¯Ù
|
|||||
 
|