جمعيت امام علي(ع)

 

 
 
Sunday, October 31, 2004

»
 


Sunday, October 17, 2004

» بیانیه جمعیت دانشجویی امام علی (ع) به مناسبت روز جهانی غذا
 
اگر در جامعه ای یک نفر گرسنه باشد همه افراد آن جامعه مسئولند.
من دانشجو هستم ،
اینجا مولوی است ، از کوچه باریکی که به زحمت عرضش کفاف 1 نفر را می دهد می گذرم پلاک 14 ، خانه ای که در هر اتاقش خانواده ای زندگی می کند، فرشاد پسربچه رنگ پریده کلاس اولی اینجاست او دیروز سر کلاس ضعف کرده بود . اینجا خانه فقر است . پدر فرشاد در حال خیاظی سوزن بر پایش رفته و از کار افتاده است . به نظرم کم کم دارد معتاد می شود .
اینجا هرندی است ، به قولی دروازه غار . اینجا در این خانه 3 خواهر زندگی می کنند .مریم ، میترا و مهدیه ، مریم و میترا هر دو شاگردان ممتاز مدرسه اند. مو های سر میترا در اثر سوء تغذیه ریخته است و هر دو آنها دچار فقر آهن هستند. خواهر کوچک آنها از بدو تولد معتاد بوده و اگر مدتی بوی تریاک استشمام نکند عصبی و بی قرار می شود .
من دانشجو هستم ،
اینجا علی آباد است ، منزل گلشاد خانم ، شوهرش معتاد بود و جلوی چشم بچه ها خودش را دار زده است . حا لا گلشاد بیوه است ، ماهی 20 هزار تومان از کمیته میگیرد. پسرش محمد بیماری خونی دارد، صاحبخانه هر روز پشیمان از اینکه خانه خود را به یک بیوه داده است آبروی او را جلوی در و همسایه می برد ، هفته پیش گلشاد دیگر نا امید از همه جا خود را به زیر ماشین انداخت ، اما متاسفانه یا خوشبختانه آسیب چندانی ندید. او مجبور است به این زندگی ادامه دهد. چرا کادرش اسم او را گلشاد گذاشت ؟ او که چون گلی غمگین و پژمرده است .
اینجا باغ آذری است ، گود عرب ها ، این خانواده دختر خود را هفته پیش به 20 هزار تومان فروختند . راستی می دانید قیمت یک سنجاب در مولوی چقدر است؟
اینجا جوانمرد قصاب است . تا به حال چنین خانه ای ندیده بودم . این خانه هیچ چیز ندارد . زیر زمینی خسک و خالی ، نمور و تاریک . زن و دخترش در خیابان دستفروشی می کنند . دختر از امسال ترک تحصیل کرده است و احتمالاً به زودی در خیلمعتادان و قاچاق فروشان خواهد بود.
دوستان ! من قبلاً دانشجو بوده ام ولی حالا نمی دانم چه هستم !
به نظر شما با جزوه های فیزیک 2 ترم پیش می توان سقف چکه دار خانه خدیجه خانم را پونز زد ؟
چه می گویم ؟
من دانشجو بودم دغدغه ام استرس شبهای امتحان برای پاس کردن واحدهای ترمم بود ، شاداب و سر زنده بودم ، فکر و ذهنم این بود که چه تفریحی داشته باشم ، از کدام دانشگاه پذیرش بگیرم ، نمی دانم چرا این مترو مرا از ایستگاه 15 خرداد به مولوی ، بعد شوش، بعد علی آباد و بعد جوانمرد قصاب کشاند ؟! حالا خیلی وقت است که لبخند واقعی را فراموش کرده ام و ذهنم پرونده سیار صدها و هزار ها کودک است که با چشمان مظلوم خود که به دنبال کور سوی امیدی است ، با لبخند بی رنگی به در می نگرد.
شاید راست می گویند : آنکه می خندد هنوز خبر را نشنیده است .
من دانشجو هستم ، نه ! حالا من نمی دانم چه هستم ! نمی دانم در کجای این جامعه و این شهر هستم ، ذهن من حالا پرونده ای سیار از صدها خانواده است که هنگامی که یک روز از عمر خود را می گذرانند ، آهی از سینه می کشند و شکر می کنند که یک روز هم بیشتر در این دنیا باقی ماندند . غروب هر خورشید برایشان بیم دهنده فردای نا معلومیست که به انتظار نشسته است.کسانی که چند سالی فقط فقیر بودند حالا کم کم فقیر و معتاد ، فقیر و بی سواد ، فقیر و متکدی ، فقیر وناتوان و در شرایطی خاص فقیر و آبرودارند.
امروز روز جهانی غذاست .ابتدایی ترین نیاز انسان در این کره خاکی . امروز روز اول ماه رمضان و روز جهانی غذاست و من دانشجو هستم ، در شهری در کشوری و در دنیایی که هزاران نفر در آن ، نه تنها در ایران بلکه دراتیوپی، در هند، در بنگلادش و ... گرسنه هستند .
من مسلمانم ، خداوند انسان را آزاد آفرید، او را به زمینی آورد که سرشار از ثروتها و منابع بود ، اما من ، انسان ، آفریده خدا ، نتوانستم این منابع را میان خواهران و برادرانم به عدالت توزیع کنم . من بشری هستم که در علاقه به مال اندوزی و ثروت خود حاضر به گرفتن حق مظلومان و در رنج افتادگان شده ام ، اما خداوند در کتابش وعده می دهد که آنها وارثان زمین خواهند بود .
من دانشجو بودم ، آرمانگرا بودم ، دلم می خواست مدینه فاضله داشته باشیم ، دلم می خواست همه انسانها حداقل های زندگی را داشته باشند . دلم می خواست هیچ پدری ازدرد گرسنگی کودکش سر افکنده و شرمنده نباشد . دلم می خواست وقتی در خانه خود غذا می خورم ، همه انسانها می توانستند در خانه خود غذایی داشته باشند تا لقمه آسانی از گلویم پایین می رفت، ولی افسوس که اینها آرزویی بیش نیست . امروز روز جهانی غذاست و من به عنوان دانشجو نمی دانم در این روز برای این نیاز اساسی چه باید کرد ؟!! نمی دانم چه بگویم ؟ بگویم بیایید با هم بر این عرصه گام نهیم ، و یا اینکه بگویم بیایید حداقل در گوشه ای از ذهنمان به این موضوع فکر کنیم ، و یا نه ، بگویم بیایی ما هم مانند دیگران بی تفاوت از کنار واقعیات اجتماع و جهانمان بگذریم و سعی کنیم هر چه سریعتردر این 5 روز دنیا بار خود را ببندیم.
Saturday, October 16, 2004

» تجلیل دانشجویان ایران از اقدامات بشر دوستانه کلینز من
 
جمعیت امداد دانشجویی امام علی (ع) با نام جهانی اولین برادر بزرگتر ، به مناسبت حضور کاپیتان اسبق و مربی کنونی تیم ملی آلمان ، یورگن کلینزمن از اقدامات بشر دوستانه این ورزشکار در زمینه کمک به آسیب دیدگان و به ویژه آسیب خوردگان زلزله منجیل و بم ، تجلیل و تقدر کردند.
به همین مناسبت لوح تقدیری که برای وی تهیه شده بود ، طی مراسمی به ایشان اهدا گردید.
 

برنامه هاي آينده

  در جرايد

 

 



آرشيو

فعالیتهای فرهنگی
جشن مهر
جشن کارنامه
جشنواره فرزندان مهر

لينکهاي مرتبط با
جمعيت امام علي
 
 
 
 
لوگو


تعداد بازديد کنندگان


 

 

 
    

بهترين حالت براي مشاهده ي اين وبلاگ : وضوح 768 * 1024